توی ایام عید یکی از معدود برنامه های که دوست داشتم شروع بشه و ببینم مستند ایرانگرد بود. تفاوت اش با مستندهای دیگه ی ایرانگردی، قابهای خوبش و تصنعی نبودن روایتش به دل می نشست، دیدنش بدجوری خلاصه این آرزوی قدیمی دورنم را ینی ایرانگردی را زنده می کرد،ولی خب سعی کردم بی خیالش بشم و این خاکستر گر گرفته را خاموشش کنم! 

بعیده مهتاب اینجا سربزنه، ولی باید بگم که از روزی که اون جیپ توی کوچه اشون را توی اینستا دیدم، دوباره این آتیش شعله ور شده ! حیف که محدودیتهای کاری و مالی و ... (که این سه تا نقطه مهمتر از اون دوتای دیگه اس) نمی ذاره ....

حالا درد اینکه نمی تونم به این آرزوم برسم جای خودش، ی درد جدیدم بهش اضافه شده، و اونم اینکه فکر می کنم الان کلی منظره و مکان و از این چیزا هست که من ثبتشونم را دارم از دست میدم! با اون درد قبلی ساختم و سوختم با این درد جدید چه بکنم حالا؟!