تاملي كوتاه بر يك دهه مديريت پور محمدي
در 16 مهر 91 در يك شوك رسانه اي ، علي اصغر پورمحمدي مدير شبكه سه سيما بعد از نزديك به يك دهه مديريت در اين شبكه ، توديع شد و مسوليت وي به «مجید زینالعابدین» قائم مقام اش تفويض شد.
پورمحمدی كه از سال 58 وارد سازمان صداوسیما شده بود قبل از مديريت شبكه سه سيما ، مدیریت مرکز کرمان ، مدیر گروه اجتماعی رادیو تهران ، مدیر گروه اجتماعی شبکه یک سیما ، مدیر گروه اجتماعی شبکه سه سيما و مدیريت شبکه تهران را در كارنامه ي مديريتي اش تجربه كرده است. پورمحمدی از سال 82 مدیر شبکه سه سیما شد و تا نيمه ي مهر ماه در این سمت مشغول به فعالیت بود.
اگر بخواهيم مروري كوتاه به دوران مديريت پورمحمدي بياندازيم و ارزيابي مختصري بكنيم ، بررسي عملكرد و رويكردهاي اساسي برنامه سازي شبكه سه در زمان مديريت او ، و باتبع تاثيرات فرهنگي اين نوع برنامه سازي ، قابل تامل تر از سوابق مديريتي پورمحمدي درطي اين يك دهه باشد.
شبكه ي سه سيما از ابتداي تاسيس اش با عنوان شبكه ي جوان معرفي مي شد و همين امر سبب گرديد كه اين شبكه رويكرد متفاوتي از شبكه ي يك و دو سيما به عنوان تنها موجودي هاي شبكه اي سيما به فعاليت بپردازد. اين موضوع به صورت توجه ويژه به ورزش و پوشش مسابقات ورزشي ، سريال سازي با تاكيد بر نشان دادن مسائل جوانان ، استفاده از برنامه هاي تركيبي و گفتگو محور و .. خود را بيشتر نمايان مي كرد .
روند سريال سازي ها در اين سال ها با توجه نام گذاري شبكه ي سه به شبكه ي جوان ، بيشتر حول شخصيت يك جوان و يا موضوعات مربوط به آنها چون ازدواج و عشق هاي اين دوران ، آسيب هاي اجتماعي و تهديدات و .. شكل مي گرفت . سريال هايي مانند ستايش ، پس از باران ، نرگس ، ريحانه ، اولين شب آرامش ، فاصله ها ، دلنوازان ، جراحت ، شيدايي ، خط قرمز و .. گويايي اين موضوع است. تلفيق موضوعات اجتماعي با تاكيد بر دوره ي جواني و ملودرام هاي خانوادگي مدل مطلوبي براي مخاطبين فراهم آورد . هرچند در سال هاي اخير سهم نمايش آسيب هاي اجتماعي و بعضا نشان دادن خانواده به عنوان يكي از عناصر مشكل آفرين براي جوانان از مطلوبيت اين الگو كاست.. نكته ي قابل تامل ديگر دراين مدل الگو سازي هايي است كه معمولا در بازيگران نقش اول اين سريال ها بروز مي يابد ، كه يكي از نتايج آن تنها ستاره شدن اين بازيگران در همان كارهاي اوليه است. نرگس محمدي در ستايش ، شهاب حسيني در پليس جوان و .. از اين نمونه اند. تاثيرات اين الگو سازي ها و در مواردي قهرمان سازي ها شايد نياز به مطالعات و تحقيقات بيشتري داشته باشد ولي آن چه كه مشخص است هر الگوسازي در دل خود مروج ارزش ها و هنجارهايي است كه از برآيند انها در نهايت ارزش ها و هنجارهاي جامعه شكل مي يابد.
همچنين پرداخت ويژه به سريال ها و جنگ هاي طنز از رويكردهاي آشكار در اين شبكه طي اين سالها بود. سريال هايي كه مختص به ايامي چون نوروز نبود و از كارهاي مهران غفوريان در سه گانه ي " زير آسمان شهر " شروع شد با كارهاي مهران مديري و سريال هاي 90 قسمتي شب هاي برره ، نقطه چين ، باغ مظفر ادامه يافت و درنهايت اين روند به دست برادران قاسم خاني در مجموعه ي مسافران ، ساختمان پزشكان ، دزد و پليس رسيد. هر چند در اين بين غفوريان ، مديري ، سروش صحت ، رامبد جوان ، رضا عطاران نيز بيكار نبودند و سريال هاي مناسبتي مثل مرد هزارچهره ، مرد دو هزار چهره ، و يا غير مناسبتي نيز در بين اين تيم طنزپرداز جابه جا مي شد ولي وجه مشترك همه ي آنها فرهنگ زدايي به بهانه ي خنداندن مردم بود.حال مي خواست با سريال هاي فيلم فارسي مانند، غفوريان باشد ، يا با تمسخر هاي بومي و محلي مديري باشد و يا با اومانيست گرايي ها و لذت طلبي گرايي پنهان برادران قاسم خاني و سروش صحت و رضا عطاران. اقبال مخاطب در برهه ي پخش اين سريال ها و مطلوبيت زبان طنز در جامعه ي ايراني ، آسيب پذيري فرهنگي را در اين خصوص بيشتر كرد ، موضوعي كه براي مديران تنها قسمت اولش يعني اقبال مخاطب مورد توجه قرار گرفت و مجوزي شد براي ادامه ي اين روند فرهنگ زدايي. وجه ديگر اين ماجرا فربه شدن و كسب مهارت در تيم هاي سازنده ي سريال ها بود تا جايي كه با حمايت هاي بي دريغ بعضا به باج گيراني در عرصه ي فرهنگي تبديل شدند كه يا تصويب طرح ها و فيلم نامه هاي آنها و يا عبور از خط قرمز ارزش ها در برابر مديران قرار مي گرفت.
سبك جديد برنامه سازي در قالب تاك شوهاي تلوزيوني يكي از ابتكارات اين سال هاي شبكه ي سه و مديران آن بوده است. برنامه هايي چون 90 ، كوله پشتي ، جزر و مد ، ماه عسل ، ديروز ، امروز ، فردا ، هفت و .. از اين نمونه اند. اين برنامه ها اغلب با مجريان جوان آنها شناخته شدند ، هويت يافتند و در زمان خود گل كردند . تعجب برانگيز اينكه مجريان جوان درست در هنگامه ي اوج و محبوبيت خود كنار گذاشته شدند و به تبع برنامه ها نيز يا متوقف و يا با افت شديد مخاطب ادامه يافتند و تنها مورد استثا در اين برنامه ها 90 بود كه در اين دهه با سبك و سياق خود و با مجري خود هم چنان ادامه ي حيات مي دهد.
ويژگي مهم اين برنامه ها ، چه از نوع اجتماعي و ديني اش مثل كوله پشتي ، جزر و مد و ماه عسل ، چه از نوع سياسي اش مثل ديروز ،امروز ، فردا و چه از نوع ورزشي اش مثل 90 و چه از نوع فرهنگي اش مثل هفت ، پرداختن به موضوعات خود با زوايه ي ديدي جديد و با زبان صريح تر و چالش برانگيز ، دعوت از چهره هاي كمتر شناخته شده و نزديك تر به علايق و گرايش هاي مخاطبين برنامه بود . هر چند در بعضي موارد عبور از خط قرمز مخدوش كردن افكار عمومي ، ترويج نظرات شبه روشنفكري پاشنه آشيلي براي اين برنامه ها و يا اجراي مجريان اش شد.
اما مورد استثاي اين برنامه ها ، برنامه ي 90 بود . 90 هرچند قبل از مديريت پورمحمدي به اين شبكه آمد ولي در زمان مديريت او پر وبال گرفت و جزو تقريبا ثابتي در كنداكتور پخش دوشنبه شب هاي اين شبكه باقي ماند. اجراي ويزه ي عادل فردوسي پور در اين برنامه ، به چالش كشيدن بازي ها ، باشگاه ها ، مربيان و بازيكنان رويكرد جديدي را برنامه هاي گفتگو محور باز كرد. هرچند اين حمايت تبعات فرهنگي نيز داشت است ، اهميت بيش از اندازه فوتبال در مقايسه ي با ساير ورزش ها و ترويج بعضي از بي اخلاقي هاي اين ورزش در سطح جامعه ، ترغيب جوانان به اين ورزش از آن جمله است.
در زمينه ي ورزش ، پوشش و پخش زنده ي مسابقات فوتبال باشگاه هاي اروپايي و داخلي ، اختصاص برنامه تاك شوي خاص به فوتبال (برنامه 90 ) ، پخش برنامه هاي ويزه در ايام جام جهاني فوتبال ، در مقابل برنامه هاي محدود و پوشش ضعيف مسابقات ساير رشته هاي ورزشي نتيجه اي جز فوتبال زدگي شبكه سه و به تبع ان افكار عمومي در اين سالها نداشته است. اين در حالي است كه سرمايه گذاري اين سالها در عرصه ي عمل نيز نتيج اي معكوس داشته اشت و بازدهي و كارايي چنداني در فوتبال عايدمان نشده است.
رويكرد مديريت پورمحمدي را شايد بتوان در مراسم تقديري كه جمعي از هنرمندان براي او در ايوان شمس ترتيب داده بودند به وضوح دريافت. برنامه سازاني چون عادل فردوسي پور ، مهران مديري ، مهران غفوريان ، برادران قاسم خاني ، سروش صحت ، فريدون جيراني و ..كه در اين شبكه با تكيه بر اعتماد مديريت او به گفته ي خودشان رشد يافتند ، مطرح و ديده شدند . و مراسم تقديرشان هم شبيه سوگواري از دست دادن تكيه گاه اشان در يكي از كليدي ترين شبكه هاي سيما بود. و اي كاش پورمحمدي همه ي تجربيات و زحمات خود را تنها در امثال اين جمع خلاصه نمي كرد و راه كسب اعتبار و جايگاه براي ساير استعدادهايي كه در مقطعي در اين شبكه خوش درخشيدند نيز هموار مي بود.
...............
پ.ن : اين متن براي سايت مشرق نوشته شده بود، هرچند كه كار نشد!!